فرهنگ یک ملت شاکله معنوی آن ملت است
فرهنگ یک ملت شاکله معنوی آن ملت است
![]() |
به طور خلاصه اینجور میتوان گفت که فرهنگ یک ملت و یک کشور، در حقیقت شاکلهى معنوى این ملت است. یعنى اگر ما در یک کشور، وضع اقتصادى، نظام اقتصادى و نظام سیاسى را شاکلهى جسمى براى یک ملت بدانیم، روح این مجموعه عبارت است از فرهنگ. در حقیقت فرهنگ است که هویت و شاکلهى معنوى یک ملت را معین میکند. طبعاً این فرهنگ، شاخصهاى مصداقى دارد. شاخصهاى مصداقىاش عقاید است، اخلاق است، آداب است، رفتارهاى اجتماعى است، رفتارهاى فردى است، خلقیات و خصال ملى است؛ اینها شاخصهاى آن هویت معنوى است. از روى این شاخصها میتوان کشف کرد و شناخت که این ملت هویتش چیست، شاکلهى معنوىاش چیست، شخصیت این ملت کدام است. (1)
استقلال فرهنگی یک امر مهم
... اما از همهى اینها مهمتر، استقلال فرهنگى بود. جمهورى اسلامى، از اول نشان داد که زیر بار فرهنگ مبتذل و فاسد غربى نخواهد رفت. این نکته را من عرض کنم که سلطهى واقعى قدرتها، سلطهى فرهنگى است. یعنى اگر ملتى بتواند فرهنگ و باورها و اعتقادات و رسوم و آداب و عادات خود را، و در مرحلهى بالاتر، زبان و خط خویش را در ملت دیگرى نفوذ بدهد، بر آن ملت مسلط است و سلطهى او، یک سلطهى حقیقى است؛ کارى که در دورهیى از این دویست سال گذشته فرانسویها با کشورهاى دیگر کردند، و در یک دورهى دیگر انگلیسیها کردند، و در این اواخر آمریکاییها انجام دادند؛ یعنى زبان و خط و فرهنگ و روشهاى زندگى خودشان را به هر کشورى که توانستند، صادر کردند. اگر کشورى از لحاظ اقتصادى هم مستقل باشد و وابستهى به قدرتها نباشد، اما چنانچه قدرتهاى بیگانه بتوانند فرهنگ خودشان را در این کشور نفوذ بدهند، بر آن مسلطند. (2)
فرهنگ، یعنى باورها و اعتقادات ما
فرهنگ، مثل آب و هواست. فرهنگ، یعنى همین رسوم و آدابى که بر زندگى من و شما حاکم است. فرهنگ، یعنى باورها و اعتقادات ما و چیزهایى که زندگى شخصى و اجتماعى و داخل خانه و محیط کسب یک جامعه با آنها روبهروست. جمهورى اسلامى، فرهنگ غربى را رد کرد و گفت ما فرهنگ مستقل اسلامى داریم. (3)
اسلام، تکلیف مسلمانان را معین کرده است
اسلام، تکلیف مسلمانان را در معاشرت، در کیفیت زندگى فردى، در خورد و خوراک، در لباس پوشیدن، در درس خواندن، در روابط با حکومت، در روابط با یکدیگر و در معاملاتشان معین کرده است. ما نمىخواهیم اینها را از غربیها یاد بگیریم و از آنها تقلید کنیم. جمهورى اسلامى، از اول این را نشان داد.
در غرب، ارتباط بىبندوبار زن و مرد، یک کار رایج است و عدم حجاب و واسطه و فاصلهیى بین زن و مرد در معاشرتها، یک کار معمولى است. نمىگوییم که در کشورهاى غربى، همهى مردان یا زنان فاسدند. نه، چنین ادعایى نمىکنیم، چنین تهمتى نمىزنیم؛ واقعیت هم ندارد. در میان آنان، یقیناً مردان و زنان خوب و نجیب هم هستند؛ اما آزادى جنسى در جوامع غربى حاکم است. این، در آنجا یک فرهنگ است. در فرهنگ غربى، آزادى شهوات جنسى، یک امر مباح و مجاز و بىقیدوشرط است. (4)
فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست
فرهنگ هویت یک ملت است. ارزشهاى فرهنگى روح و معناى حقیقى یک ملت است. همه چیز مترتب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگند؛ به این باید توجه کرد. نمیتوانیم فرهنگ را از عرصههاى دیگر منفک کنیم؛ (5)
فرهنگ، نیاز به برنامهریزى دارد
فرهنگ، برنامهریزى هم لازم دارد؛ نباید انتظار داشت که فرهنگ کشور - چه فرهنگ عمومى؛ چه فرهنگ نخبگانى، دانشگاهها و غیره و غیره - به خودىِ خود خوب بشوند و پیش بروند؛ نه، این برنامهریزى میخواهد. حالا مسئلهى نظارت و رصد و این چیزها را عرض خواهیمکرد؛ نمیشود مسئولین کشور مسئولیتى احساس نکنند در زمینهى هدایت فرهنگى جامعه. همانطور که اشاره کردند آقاى رئیس جمهور، دولت و مسئولان موظفند که توجه کنند به جریان عمومى فرهنگ جامعه؛ ببینند کجا داریم میرویم، چه دارد اتفاق مىافتد، چه چیزى در انتظار ما است؛ اگر چنانچه مزاحماتى وجود دارد، آنها را برطرف کنند؛ جلوى موانع را، عناصر مخرب را، عناصر مفسد را بگیرند. ما اگر چنانچه به یک باغبان و بوستانبان ماهر و زبده میگوییم که علفهرزههاى این باغ را جمع کن، معناى آن این نیست که از رشد گلهاى این باغ میخواهیم جلوگیرى کنیم یا به آنها دستور بدهیم؛ نه، شما اجازه بدهید گلهاى معطر و خوشبو طبق طبیعت خودشان، طبق استعداد خودشان، از آب و از هوا استفاده کنند، از نور خورشید استفاده کنند، رشد کنند؛ اما در کنار آنها علفهرزهها را هم اجازه ندهید که رشد کنند؛ اگر این بود، مانع رشد آنها میشود. اینکه ما گاهى با بعضى از پدیدههاى فرهنگى بجد مخالفت میکنیم و انتظار میبریم از مسئولان کشور - چه مسئولان فرهنگى، چه غیر فرهنگى - و از این شورا که جلوى آن را بگیرند، بهخاطر این است؛ یعنى معارضهى با مزاحمات فرهنگى هیچ منافاتى ندارد با رشد دادن و آزاد گذاشتن و پرورش دادن مطلوبات فرهنگى؛ این نکتهى بسیار مهمى است. (6)
ما، در قبال فرهنگ مسئولیت شرعى داریم
ما مسئولیت شرعى داریم، مسئولیت قانونى داریم در قبال فرهنگ کشور و فرهنگ عمومى کشور. و البته مىبینیم در بعضى از مطبوعات، نوشتهها، گفتهها، بعضىها با عنوان[کردن] "دین دولتى" و "فرهنگ دولتى" میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند و بهاصطلاح یک اَنگ غلطى و مخالفتى به آن بزنند که آقا، اینها میخواهند دین را دولتى کنند، فرهنگ را دولتى کنند! این حرفها یعنى چه؟ دولت دینى با دین دولتى هیچ فرقى ندارد. دولت جزو مردم است؛ دین دولتى یعنى دین مردمى؛ همان دینى که مردم دارند، دولت هم همان دین را دارد. دولت، وظیفه براى ترویجِ بیشتر [دین] دارد. هر کسى هر توانى که دارد، باید خرج کند؛ یک روحانى باید توانش را خرج کند؛ یک دانشگاهى باید توان خودش را صرف کند؛ یک انسانى که داراى یک منبرى است، داراى یک حوزهى نفوذى است در تأثیرگذارى روى مردم، باید توان خودش را خرج کند. از همهى اینها پرتوانتر هم دستگاه حکومت یک کشور است؛ (7)
آیا اولویت فرهنگی یعنی آبادکردن کاروانسرای شاه عباسی؟!
در بعضى از آن دورههاى قبل - که حالا نمیخواهیم خیلى مشخص کنیم و اسم بیاوریم، لیکن چارهاى هم نیست؛ انسان براى مقایسه مجبور است بگوید - میخواستند کار فرهنگى بکنند، گفتند بودجهى فرهنگى؛ بنا کردند کاروانسراهاى شاه عباسىِ بین راه را به عنوان کار فرهنگى، آباد کردن! بله، آباد کردن کاروانسراى شاه عباسى چیز خوبى است، اثر باستانى هم هست؛ اما آیا کار اولویتدار فرهنگى ما همین است؟ ما که اینجور در مواجههى با فشار عظیم تبلیغات جهانى قرار داریم؛ سیاست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ است، هنر در خدمت فرهنگ است، براى فشار آوردن به فرهنگ داخلى ملت ما. آنها میدانند که اگر فرهنگ را عوض کردند، دیگر مبارزهاى باقى نمیماند. اگر مبارزهى با استکبار هست، اگر میل به ایستادگى و مقابلهى با دخالت اجنبى هست، به خاطر فرهنگ است. انسان یک فرهنگى دارد، همین فرهنگ را بیایند عوض کنند، همه چیز میشود مال خودشان؛ لذا همهى فشار روى فرهنگ است. در مقابل این حرکت فرهنگى و این تهاجم عظیم فرهنگى که میخواهند روح انقلاب را، روح استقلال را، روح دین را از ما بگیرند، اولویت فرهنگى ما این است که برویم حالا فرضاً کاروانسراى شاه عباسى را آباد کنیم؟! این یعنى اشتباه کردن در تشخیص آن قلمِ کار فرهنگى؛ این یک اشکال است. (8)
------------
1- بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی 1390/03/23
2- خطبههاى نماز جمعه تهران 1369/01/10
3- خطبههاى نماز جمعه تهران 1369/01/10
4- خطبههاى نماز جمعه تهران 1369/01/10
5- بیانات در دیدار اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگى 1392/09/19
6- بیانات در دیدار اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگى 1392/09/19
7- بیانات در دیدار اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگى 1392/09/19
8- بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضاى هیئت دولت 1389/6/8