علماء
مام هادی علیه السلام
علماء و دانشمندانى که به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و از آن ها
رفع مشکل نمایند، روز قیامت در حالى محشور مى شوند که تاج درخشانى
برسر دارند و نور از آن ها مى درخشد.
.
مام هادی علیه السلام
علماء و دانشمندانى که به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و از آن ها
رفع مشکل نمایند، روز قیامت در حالى محشور مى شوند که تاج درخشانى
برسر دارند و نور از آن ها مى درخشد.
.
امام هادی علیه السلام
همانا ولایت ما اهل بیت براى شیعیان و دوستانمان پناهگاه
امنى مى باشد که چنانچه در همه امور به آن تمسّک جویند
بر تمام مشکلات (مادّى و معنوى ) فایق آیند.
.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا
ای کسانی که ایمان آورده اید، همواره عدالت را برپا دارید و برای خدا گواهی دهید گرچه به ضرر خودتان یا والدین یا بستگان باشد. ثروتمند باشند. یا فقیر، رعایت دستور خدا، بالاتر از آنان است.......
عدالت باید درباره ی همه رعایت شود دوست یا دشمن، پدر یا مادر یا غیر آنان. عدالت ارزشی است که هرگز نباید از بین رود و در تمام ایعاد زندگی جریان دارد. پیامبران الهی برای اجرای عدالت آمده اند آیه 8 سوره ی مائده رعایت عدالت حتی نسبت به دشمن را ضروری می داند. امام علی (ع) فرمودند: خداوند آسمان و زمین را بر عدالت برپا نموده است.
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا
توجه کنید که خداوند زمین مرده را زنده می کند........
امام صادق (ع) فرمودند « مرگ زمین یعنی مرگ ساکنان آن، که همان کفر است و خداوند با ظهور حجه ابن الحسن (عج) عمل را برپا می کند و اهل زمین زنده شوند
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ
خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش (در زیبایی و عمق) همانند یکدیگر است. آیاتی مکرر دارد که از شنیدن آن لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان می ترسند، می افتد. سپس دل های آنها آرام و متوجه ذکر خدا شود..........
نوشته های بشری نمی تواند این همه تأثیر بر دل و جان انسان بگذارد. این همه تأثیر در کلام الله، نشان از بزرگی پدید آورنده ی این سخن است زیرا کلام هر کس تجلی مقام اوست.
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ
آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید و خود را فراموش می کنید در حالی که با کلام خدا ارتباط دارید؟ آیا نمی اندیشید؟
انتظار می رود که اندیشمندان در عمل به خوبی ها پیشتاز باشند. امام علی (ع) فرمود: « اندیشه، آن است که آنچه را می دانی، بگوئی و به آنچه می گوئی عمل کنی»
وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْؤُولًا
به عهد خود وفا کنید که از عهد سؤال می شود.
تصمیم بگیریم نسبت به پیمان هائی که می بندیم، چون کوه استوار باشیم. خواه پیمان با خودمان باشد یا با دیگران. با عزم راسخ و اراده ی قوی آن را دنبال کنیم.
حجاب یعنی اینکه زن باید یک حد و حدودی را برای در معرض دید قرار گرفتن در نظر داشته باشد و شرع چارچوبی را برای تبرج زنان مشخص کرده است و اگر ما بتوانیم این چارچوب را رعایت کنیم یعنی دارای عفاف شدیم و ملکه عفاف در ما رشد پیدا کرده و اصلا خود این ملکه ما را به سمت حجاب می کشاند
سم الله الرحمن الرحیم
ابوبصیر می گوید: به خدمت امام صادق علیه السلام شرف حضور یافتم و گفتم:
فدایتان شوم، می خواهم مسئله ای را از شما بپرسم، اما به این حالت شاید کسی سخنم را بشنود. امام علیه السلام پرده ای را که میان دو سرا آویخته بود، از هم گشود. سپس فرمود:
ابا محمد، آنچه را می خواهی بپرس.
عرض کردم: فدایتان شوم، پیروان شما می گویند که رسول خدا بر علی علیه السلام دری را از دانش گشود که از آن هزار گونه در دیگر گشوده می گردد.
فرمودند: آری ای ابا محمد، رسول خدا هزار در دانش را به روی علی گشود که از هر کدام آن دری دیگر فراز می شود.
عرض کردم: پس به خدا سوگند، علم همین است. امام علیه السلام اندیشناک مدتی به زمین نگریستند و فرمودند:
علم هست ، اما تمام علم همین نیست. سپس فرمودند:
ابا محمد! ما جامعه داریم؛ ولی آنها چه می دانند جامعه یعنی چه؟
عرض کردم فدایتان گردم این جامعه ای که فرمودید چیست؟
فرمودند:
صحیفه ای است و طول هفتاد ذراع، آن هم به بازوی رسول خدا. پیامبر آن را از میان دو لب مبار ک خویش املاء فرمودند و علی به خط خود آن را نگاشته است، هر حلال و حرام و هر چیزی که انسان به آن نیازمند باشد حتی میزان اَرش یک خراش نیز ر آن وجود دارد. سپس حضرت دست مبارک خود را به من زدند و فرمودند: اجازه می دهی ابامحمد؟ عرض کردم: فدایتان گردم، همه وجود من ارزانی شماست. آنچه می خواهید انجام دهید. امام علیه السلام به سان فردی خشمناک با سر انگشتان خود مرا نیشگون گرفتند و فرمودند که جریمه این نیشگون هم در آن نوشته شده است.
عرض کردم: پس والله علم همین است؟
فرمودند: علم هست، اما تمام علم همین نیست... ما جفر داریم، ولی آنها نمی دانند که جفر چیست؟ پرسیدم: فداریتان شوم، جفر دیگر چیست؟
فرمودند: ظرفی است که دانش پیامبران و اوصیاء و علم تمام دانشمندانی که در زمان بنی اسرائیل می زیسته اند، همه در آن نهاده اند. پرسیدم: پس علم راستین همین است؟
فرمودند: این علم هست، اما نه تمام آن. امام لحظه ای سکوت کردند، سپس فرمودند: ما مصحف فاطمه داریم و آنها چه می دانند مصحف فاطمه چیست؟
سئوال کردم: مصحف فاطمه چیست؟
فرمودند: سه برابر آنچه در قرآن آمده، در آن موجود است، ولی به خدا سوگند، حتی یک حرف از قرآن هم در آن دریافت نمی شود.
عرض کردم: پس والله علم همین است. فرمودند: این علم هست، اما همه آن نیست. امام مدتی خاموش ماند و پس از درنگی کوتاه فرمود:
علم به هرچه بوده است و هر آنچه تا به رستاخیز خواهد شد نزد ماست.
گفتم: فدایتان گردم، والله همین علم است.
فرمودند: این علم هست، اما همه آن نیست. پرسیدم: فدایتان شوم، پس علم چیست؟
فرمودند:
دانستن همه آن چه که در شب و روز از پی یکدیگر پدید می آیند تا به رستاخیز.
الکافی ، ج1 ص 239 و 240 . بصائر الدرجات، ص 171و 172