سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یار امام زمان (عج)

صفحه خانگی پارسی یار درباره

عدل الهی

الف:مقدمه

یکی از مسائلی که در علم کلام مورد بحث واقع شد مسئله ی عدل الهی بود که آیا خداوند عادل است یا نه؟

این مسئله ئخیلی اهمیت پیدا کرد وشاخه ها ومتفرعات زیاد پیداکرد.این مسئله از مسئله حادث بودن وقدیم بودن کلام الهی هم با آنکه آن مسئله فتنه ها به پا کردوخون هاد برایش ریخته شد بیشتر اهمیت پیدا کرد.بطوری که بواسطه ی نفی واثبات در این مسئله- عدل- متکلمین دو نحله شدند:

  1. عدلیه: یعنی طرفدارن اصلی عهدل الهی
  2. غیر عدلیه: یعنی منکرین اصل عدل الهی  

که ما در این تحقیق برآنیم که در این موضوع – عدل الهی- سیری بکنیم وببینیم که خداوند سبحان عادل است یا نه؟

ب:تعریف عدل

تا مفهوم اصلی ودقیق عدل روشن نشود هر کوششی بیهوده است واز اشتباهات مصون نخواهیم ماند تعاریفی برای عدل کرده اند که ما دراین جا به برخی از این ها اشاره می کنیم.

1)  موزون بودن:عدل به معنی تناسب وتوازن،از شئون حکیم بودن وعلیم بودن خداوند است.خداوندعلیم وحکیم به مقتضای علم شامل وحکمت عام خود می داند که برای ساختمان هرچیزی؛از هرچیزی چه اندازه لازم وضروری است .همان اندازه درآن قرار می دهد.

2) تساوی ونفی هرگونه تبعیض است:گاهی که می گویند فلانی عادل است؛ منظور این است که هیچ گونه تفاوتی میان افراد قائل نمی شود. بنابراین عدل یعنی مساوات.

اگر مقصود این باشد که عدالت ایجاب می کند که هیچ گونه استحقاقی رعایت نگردد وباهمه چیز وهمه کس با یک چشم نظرشود،این عدالت عین ظلم است.

واگر مقصود این باشد که عدالت یعنی رعایت تساوی در زمینه استحقاق های متساوی از لوازم عدل است،و ولی در این صورت بازگشت این معنی به معنی سومی است که ذکر خواهد شد.

3) رعایت حقوق افراد وعطاء کردن به هرذی حقی،حق او را،.

معنی حقیقی عدالت اجتماعی بشری،یعنی عدالتی که در قانون بشری؛ بایدرعایت شود وافراد بشر باید آن را محترم بشمارند؛همین معنی است این عدالت متکی بر دو چیز است:

  1. حقوق واولویت ها:یعنی افرادبشر نسبت به هم دیگر ودر مقایسه با

یکدیگر،نوعی حقوق ا.ل.یت پیدا کنند.مثلاً کسی با کار خود محصولی تولید می کند طبعاً نوعی اولویت نسبت به آن محصول پیدا می کند ومنشأ این اولوین،کار وفعالیت اوست.

  1. یکی دیگر خصوصیت ذاتی بشر است که طوری آفریده شده است که

در کارهای خود الزاماًنوعی اندیشه ها که آن هارا اندیشه اعتباری می

نامیم استخدام می کند.

4) رعایت استحقاق ها در افاضه وجود وامتناع نکردن از افاضه رحمت به آن چه امکان وجود یا کمال وجود دارد. موجودات در نظام هستی از نظر قابلیت ها وامکان فیض گیری از مبدأ هستی با یک دیگر متفاوتند؛ هرموجودی در هر رتبه ای هست از نظر قابلیت استفاضه،استحقاقی خاص به خود دارد.

ذات مقدس حق که کمال مطلق وخیر مطلق وفیّاض علی الاطلاق است،به هر موجودی آن چه را که برای او ممکن است از وجود کمال وجود،اعطاء میکند وامساک نمی نماید.عدل الهی در نظام تکوین، طبق این نظریه،یعنی هر موجودی،هر درجه از وچود وکمال وجود که استحقاق وامکان آن را دارد دریافت می کند. با به عبارتی دیگر عدل در دستگاه خداوند متعال یعنی عطاء کردن به هر موجودی آن چه که سزاوار آن است.وظلم مانع عطاءکردن به هر موجودی نسبت به آن چه مستحق آن بوده است.

مفهوم ومعنی عدالت یعنی اینکه استحقاقهای طبیعی وواقعی در نظر گرفته شود وبه هرکس مطابق آنچه به حسب کار واستعداد ولیاقت دارد داده شود.

از نظر حکمای الهی، صفت عدل آن چنان که لایق ذات پروردگار است وبه عنوان یک صفت کمال برای ذات احدّیت اثبات می شود به این معنی است و صفت ظلم که نقص است و از او سلب می گردد، نیز به همین معنی است که اشاره شد.

حکماء معتقدند که هیچ موجودی بر «خداوند متعال» حقی پیدا نمی کند، که دادن آن حق (انجام وظیفه و(اداء دین) شمرده شود. وخداوند از آن جهت عادل شمرده شود که به دقت تمات وظایف خود را در برابر دیگران انجام می دهد. عدل خداوند متعال عین فضل وعین وجود اوست؛ یعنی عدل خداوند عبارت است از این که خداوند متعال  فضلش را از هیچ موجودی در هر حدی که امکان تفضل برای آن موجود باشد ، دریغ نمی دارد.

این است معنی سخن مولایمان امیر المؤمنین (علیه السلام) که می فرمایند: حق یک طرفی نیست، هرکسی که بر عهده دیگری حق پیدا می کند دیگری هم بر عهده ی او حقی پیدا می کند. وموجودات در برابر او وظیفه ومسؤلیت پیدا می کنند، اما هیچ موجودی بر خداوند سبحان حق پیدا نمی کند.(1)(اشهد انّه عدلٌ عدلَ)(2)یعنی که شهادت می دهم که خداوند عدل است ودادگر ودادرس وجداکننده حق وباطل.